جدول جو
جدول جو

معنی عروس آرا - جستجوی لغت در جدول جو

عروس آرا
عروس آرای. عروس آراینده. مشاطه. رجوع به عروس آرای شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عروس چرخ
تصویر عروس چرخ
کنایه از خورشید، چشمۀ آفتاب، چشمۀ آتش فشان، چشمۀ خاوری، چشمۀ روز، چشمۀ روشن، چشمۀ سیماب، چشمۀ سیماب ریز، چشمۀ گرم، چشمۀ نور، چشمۀ نوربخش، چشمۀ هور، آیینۀ آسمان، آیینۀ چرخ، آیینۀ خاوری، بانوی مشرق، بور بیجاده رنگ، تابۀ زر، خسرو سیّارگان، خسرو مشرق، زورق زرّین، سیماب آتشین، شهسوار فلک، نیّر اعظم، شیرسوار فلک، باشۀ فلک، شاهد روز، شهسوار سپهر، شهسوار گردون، صدف فلک، صدف روز، صدف آتشین، عروس خاوری، عروس روز، عروس فلک، غضبان فلک، یاقوت زرد، زرّین ترنج، زرّین کاسه
فرهنگ فارسی عمید
عروس آرا. عروس آراینده. آنکه عروس را بیاراید و زینت دهد. مشّاطه. (دهار). ماشطه: که تو باغبان سروپیرایی و مشاطۀ عروس آرایی. (سندبادنامه ص 23)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
چون عروس. چون بیوک. عروس مانند:
گاهی عروس وار به پیش آید
با گوشوار و یاره و با افسر.
ناصرخسرو.
تو هفت طوف کرده و مکه عروس وار
هرهفت کرده پیش تو و عشق دان شده.
خاقانی.
آراسته کن عروس وارم
بسپار به خاک پرده دارم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(عَ بَ)
زن گرفتن. ازدواج: شاه جواب داد که مرا عروس بری به کار نیست که من خود عروسان بسیار دارم. (اسکندرنامه نسخۀ سعید نفیسی)
لغت نامه دهخدا
(تَ دَ /دِ)
ساقدوش. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عروس عرب
تصویر عروس عرب
اروس تازی، خدایخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروس صحرا
تصویر عروس صحرا
اروس بیابان، اشتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروس دریا
تصویر عروس دریا
اروس دریا ویوک دریا خرچنگ دریایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عروس چرخ
تصویر عروس چرخ
اروس چرخ، هور خور
فرهنگ لغت هوشیار